شبکه پویا فوتبالیست ها پخش میکنه. توجه فندق رو بهش جلب کردم و گفتم من و بابا مهرداد کوچیک بودیم اینو میدیدیم. من دبستان میرفتم با همکلاسی هام سر اینکه کی سوباسا باشه کی تارو باشه بحث میکردیم. پرسید: بالاخره کی سوباسا میشد؟
گفتم: نوبتی گاهی من سوباسا میشدم گاهی بقیه. اما الکی گفتمگمونم چون من بچه زرنگ کلاس بودم همیشه سوباسا بودم!!! البته ما تفننی و با یک توپ پنچر گاهی فوتبال بازی میکردیم و اینقدر قضیه جدی نبود که حالت قلدری به خودش بگیره.
خلاصه که الان نشستیم با فندق فوتبالیست ها میبینیم. همون قسمتی هستش که « جان میزوگی» به بقیه میگه بیماری قلبی داره!!!!!!!!
اوف.عجب کراشی بود میزوگی یعنی هم قشنگ بود هم بیماری قلبیش یکجورایی جذابش میکرد. اون موقع کسی نمیدونست اسم حسش به میزوگی چیه. همینی که الان بهش میگن کراش زدن
بعد نمیدونم یادتونه یا نه، یک هفته توپ و بازیکنها تو هوا بودن و ما همینجور حرص میخوردیم. مامانم وقتی میدید ما هی با اینها حرص میخوریم و غصه میخوریم و... میگفت: مامان حرص نخورید. اینها یک مشت « مقوا» هستند.
حالا ما هاح و واج این مقواها رو نگاه میکردیم. هفته ها باهاشون کیف میکردیم و واسه مون سوال مطرح نمیشد که چرا اینها هر چی میرن نمیرسن، چرا زمینشون صاف نیست چرا و چرا و چرا...
اما فندق دو دقیقه نگاه کرده میگه چرا تماشاگرها از اونجا دارن با بازیکنهای توی زمین حرف میزنند؟!!!!!!
چرا این نشسته وسط زمین فکر میکنه؟!!!!!!
مگه قلبش درد نمیکنه، چرا از زمین بیرون نمیره ؟!!!!!!!!
و اما دم بچه های تیم ملی گرم
فندق حزب باد... دیروز تکرار فوتبال کره و عربستان پخش میکرد شبکه ورزش. خیلیییی جدی میگه مامان من این دفعه طرفدار کره هستم!!!!!!!!
لنگ زدن تو رانندگی و نداشتن گواهینامه فقط اونجا که ماشین تو خونه س؛ ولی تو اسنپ میگیری!!!!!!!!!!! نه ترافیکه نه شلوغه که حداقل بگم بهتر از اینه که خودم رانندگی کنم!!!!!!!!
واقعا این موضوع مهمه و نمیدونم چرااااااااا اینقدررررررررر به تعویق افتاده.
بازی فوتبال اردن و عراق بوده، داور هم ایرانی.
اردن یک گل زده و در شادی پس از گل افراط کرده و در نهایت عراق ۲ بر ۱ جلو افتاده! بازیکن عراق که گل دوم رو زده یکجورایی رفته جواب شادی پس از گل اردنی ها رو داده و خیلی هم طولش داده و در نهایت زننده گل دوم توسط داور اخراج شده و در نهایت اردنی ها ۳ بر ۲ بازی رو بردن!!!!!!
حالا این وسط ذهن من درگیر وضعیت این بازیکن اخراجیه!!!!!!! همیشه برام سواله که بازیکنها و افراد حرفه ای چرا نمیتونن خودشون رو در این لحظات کنترل کنند؟!!!! خب مرد حسابی بازی رو برده بودید. بی خیال ...بچسب به نتیجه. بچسب به وظیفه ت! خب مفهوم حرفه ای همینجاها باید خودش رو نشون بده. ندیده نشناخته فکر میکنم به این بازیکن که آرزوهای یک ملت رو به باد داد چی میگذره؟!
حالا نه اینکه من طرفدار عراق یا اردن یا هر کشوری باشم. نه! تحلیل حالت روحی افراد رو دوست دارم. بعد اینکه فکر میکنم تو کارهایی که ما انجام میدیم حرفه ای بودن یعنی چی؟!!! موقعیت حساس تو شغل و کار و زندگی ما کجاهاست؟ هیچوقت چشم کسی به رفتار ما بوده؟ امید کیا بودیم و هستیم؟!
الان هم بازی عربستان و کره س. کره یک بر صفر فعلا باخته و حذف شده. وقت اضافه س و کره بی امان حمله میکنه. فندق میگه مامان طرفدار کره ای؟
میگم آره!
میگه: چرا؟ و خودش میگه چون فیلمهاشون رو میبینی؟!!!
خخخخخخخخ. تحلیلش رو دوست داشتم
و خودش همیشه حزب باده. طرفدار تیمی هست که میبره.
در همین لحظه کره بازی رو به تساوی کشوند و واقعا حقشون بود.
اگر یک کاری رو نخواد انجام بده مثلا غذاش رو تموم نکرده... میگم بخور مامانی خوشمزه س...میگه سیر شدم.یکبار دیگه اصرار کنم یا توضیحی بدم میگه :«مگه خودت، منی؟!»