عکاسی بدون مجوز

دیشب تو گوشی مهرداد میخواستیم یک عکسی نگاه کنیم که فندق زد و رفت چند تا عکس قبلتر. عکس از پای یک نفر بود از زانو به پایین و مشخصا در عکسهای دیگه روی کفشش زوم شده بود! کفشش یک جور عجیبی بود. مثل کفشهای قدیمی بود و روش تزیینات خار مانند داشت. مهرداد داشت نماز میخوند. من حدس زدم که احتمالا این عکس رو گرفته به من نشون بده! فندق هم میپرسید این چیه؟ گفتم چیز خاصی نیست مامان. بابا از پای یک نفر عکس گرفته!!! بدون فکر این جمله رو گفتم وگرنه باید میگفتم عکس یک کفشه. یا عکس پای یک نفر.

مهرداد نمازش رو تموم کرد. با خنده بهش گفتم توی اتوبوس های تهران از مردم عکس گرفتی؟ (حالا چون با ماشین رفته بودند میدونستم سوار اتوبوس نشدن . اما گفتم خب شاید لازم شده یکوقت سوار شدن) گفت: نه! تو اتوبوس فرودگاه بود. (مهرداد جدا از بقیه از تهران برگشت).

میگه دیدی چه کفش عجیبی بود. کفش خاردار!!!

 یکم جزئیات کفش رو بررسی کردیم و در نهایت روشنفکرانه عمل کردیم که بالاخره هر کی مختاره هر چی دوست داره بپوشه. ضرری که به ما نزده و...

حالا اینکه گذشت و اما مشکل اینه که  از امروز صبح تا الان چند بار فندق گفته بابا مهرداد از پای یک نفر عکس گرفته! حالا میترسم یکجا دیگه بگه مردم فکر کنن مهرداد فتیش پا داره

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد