همین الان دو تا فایل مربوط به مطالعات پایان نامه م ارسال کردم واسه استادم...همه بدنم یخ کرده...
همه عمرم سعی کردم جوری زندگی کنم که سرزنش نشم...میترسم از عکس العمل استادم...خیلی برام سخته. استادم فوق العاده س.ماهه. هر چی از شخصیت این بانو بگم کم گفتم. فکر کنید چقدرررر اوضاعم خرابه که از عکس العمل این بنده خدا میترسم.
من تنها کسی هستم از ورودی که حتی هنوز پروپوزال دفاع نکرده! من هنوز موضوع تعیین و مشخص نکردم...واقعا از خودم و فقط از خودم شاکی هستم.مسئولیت مستقیمش با خودمه.
کاش دیگه وقفه نیفته.
خیلی میترسم...بدنم داره مور مور میشه.
به خودم گفتم غزل هر چی گفت حق داره ...اشکالی نداره. تازه اینها در برابر مشکلات کار عملی توی اون دانشکده ی سراسر رقابت هیچی نیست!
کاش دووم بیارم...کاش روزهای قشنگ تر برسه. کاش دیگه این دفعه وا ندم.
مطمئنم میتونی غزل
مبارک باشه عزیزم همین که استارت کاروزدی خیلی خوبه ایشالله بتونی ادامه بدی
ممنون... امیدوارم
سلام عزیزم.
انشالله همه چیز خوب و عالی پیش بره. خدا کمکت میکنه حتما
سلام گلی...
امیدوارم.ممنون
ما الان تو مرحله چاپ مقاله کیو وان همسر بسر میبریم و سماق میمکیم تا اکسپت بگیریم، تموم شه راحت شیم، ای خدا
نمیدونم خودمم ادامه میدادم به این نقطه میرسیدم یا نه، ولی مطمعنم با بچه درس خوندن برای من کمال گرا حتما یا از اینور بوم میفتادم از بچه میوفتادم، و یا از پایان نامه، گزینه دوم احتمالش بیشتر بود ولی الان نقش حکایت کننده است با زبان، چرب زبانی، حمایت، تذکر، تشر، رسیدیم به این مرحله
ووای رسیدن به این مرحله سماق مکیدن شما آرزوی الآن من هست...
به امید خدا به زودی بیاین بگین دفاع کردن...