دلم میخواد کلاس نداشته باشم فقط مامان سوسکه باشم

همین لحظه دقیقا همین لحظه در اتاق به سر میبرم و مثلا کلاس دارم! از آن کلاسها که فندق میگفت نداشته باش و فقط پول دربیار!

فندق بیرون ماشین سواری میکند و صدایش را میشنوم که میگوید د د د ددددددد    دددددد! (مثلا صدای زنگ موبایل است)

مثلا گوشی را برمیدارد و میگوید سلام! من "پشت رانندگی"، تلفن صحبت نمیکنم! خداحافظ! و ادامه میدهد قام قام قام... و میگوید من میروم gas station!

من غش کرده ام برایش اینجا


پ.ن: مهرداد هم ظرف میشوره...بنده ی خدا روز تعطیلش به ظرف شستن گذشته.  مرد مهربون

ما باید بخریم این ماشین ظرفشویی رو! گرچه فعلا میخوام با اینهمه خرج یهویی، به مهرداد بگم لازم نیست واسه خریدش عجله کنه! اما یک پست جدا در موردش لازمه.


نظرات 6 + ارسال نظر
دانشجو شنبه 19 تیر 1400 ساعت 22:53 http://mywords97.blogfa.com/

خیلی خوبه که با خودش بازی می کنه و خودش رو سرگرم میکنه. این یعنی روح و روان آرومی داره. بچه ها رفتارهای ما رو یاد می گیرن. آفرین فندق و مامان و باباش.

ممنون عزیزم
اره با خودش زیاد بازی میکنه اما معمولا دوست داره منم دور و برش باشم...سعی میکنه منم قاطی بازیهاش کنه اما معمولا همین که بدونه هستم براش کافیه

زینب شنبه 19 تیر 1400 ساعت 17:31

ای خدا ادم دوست داره غرق این لحظه ها شه. واقعا درس ب چه دردی می خوره وقتی باعث میشه این لحظه ها از دستمون در بره ی سال می خواستم واسه دکترا بخونم پاک خواهرزادمو مجبور بودم کاریش نداشته باشم از آزمون هم جا موندم دیگه قسم خوردم اصلا دکترا نخونم ضرر ای جبران ناپذیری ب نظرم ب بچه زدم

ب خواهرم می گم می ره سر کار شیرزبونیای بچه شو نمی بینه اونم ی پسر بچه سه ساله داره من واسش غش می رم .

خب اینی که میگی درسته و واقعا ادم باید در هر موقعیتی هستش سعی کنه از زندگیش لذت ببره...اما حتما خودت هم میدونی زینب جان که بالاخره شرایط افراد با هم فرق داره. مثلا یکی مجبوره بره سرکار. همین بچه نیاز ب رفاه داره و وضع جامعه هم که دیگه نیاز به توصیف نداره. یا مثلا یکی مثل من اگر بدونه که قراره یک مادر تمام وقت باشه همه روحیه ش رو میبازه و حس میکنه زندگیش پوچه. برای من این که بدونم کاری رو برای خودم انجام میدم خیلی مهمه.
حالا الان که غر میزنم هم من کلا چون در خدمت فسقل بودم دو سال از پایان نامه م عقبم. بدون احتساب یکسال مرخصی زایمان. دلم نمیخواد مراحل رشد بچه م رو نبینم و واقعا با حرف شما موافقم و طرفدارشم، اما دوست ندارم همه ی زندگیم بچه باشه! این از من مامان خوبی نمیسازه.
اما راستش دلم میخواد از این فشار پایان نامه خلاص بشم و حداقل اگر کار میکنم کار با لذت باشه نه ایجوری توی منگنه.

رسیدن شنبه 19 تیر 1400 ساعت 12:02

خدا حفظش کنه برات غزل .
هیچ وقت غصه ش نبینی الهی آمین
چقدر این بچه دوس داشتنیه به نظر میاد با این آرامشی که ازش توصیف میکنی

:
ممنون مهربونم. مرسی از دعای قشنگت

رسیدن جمعه 18 تیر 1400 ساعت 17:07

چقدر خوبه که بچه از حالا قوانین رو هم بلده . این یعنی شما قانون مند هستید و آموزش های خوب دیده بچه .. فقط نخورده بخوابه
آفرین به شما

میدونی در مورد قانون، به صورت کلی... من خودم خیلی تلاش میکنم جایی خطا نکنم. مثلا فرض کن میخوایم از خیابون رد بشیم بهش میگم فندق باید بریم جایی که خط کشی باشه... شده کلییییی راه میریم ولی از خط عابر پیاده میریم اونور خیابون. خب دیگه چهار بار اینجوری میشه دفعه پنجم میبینم داره بازی میکنه به عروسکاش میگه باید از خط عابر پیاده رد بشی
در مورد تلفن حرف زدن هنگام رانندگی گاهی مهرداد جلوش سوتی میده. چون خیلییییی تلفن داره و گاهی بلوتوث هدفونش روشن نیست و بماند که من چقدرررر چشم غره میرم. فکر کنم اینو بیشتر از اونجا یاد گرفته که هر وقت به داداشم زنگ میزنیم میگه پشت فرمونم بعد زنگ میزنم...بعد من همیشه میگم فندق ببین دایی داشت رانندگی میکرد حرف نزد. خلاصه که تلاش میکنیم ولی ایا بعدا هم موثر باشه یا نه نمیدونم

رسیدن جمعه 18 تیر 1400 ساعت 17:06

عزیزم فندق چقدر مودبه این بچه از حال خوب و روح پاک تو و همسرت نبایدم جور دیگری می‌بود خدا براتون حفظش کنه
و شما رو برای هم نگه داره

عزیزم تو واقعا به ما محبت داری. شرمنده میشم همیشه.
میدونی ساره. من واقعا کار خاصی نمیکنم...طفلک بچه ی آرومی هست خودش. از همون وقت که هنوز دنیا نیومده بود همینجوری بود...

حسین جمعه 18 تیر 1400 ساعت 15:54 https://daremtedadzendegi.blogsky.com/

سلام. خسته نباشید سر کلاس.
جونم خدا حفظش کنه این فندق رو
همسری هم دمش گرمممم

سلام . ممنون. البته سر کلاس نیستما. واسه فندق وانمود میکنیم
ممنون از محبت شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد