فندق مدام با "ماه" درگیره! و صد البته پای ما رو هم به این درگیری باز میکنه!
روزی خیلیییییییییییییییییییی بار (شاید صد بار واقعا) میپرسه:
فندق: ماه اومده؟ ( پاسخ ما : نه عزیزم. بیرون رو نگاه کن، هنوز شب نشده!)
فندق: آهان هنوز هوا آبیه. میخواد بیاد؟ (آره گلم. شب میاد)
فندق: گرده؟ (یک بار گرد شده. این روزا کم کم دوباره داره لاغر میشه)
فندق؟ میگم گرده؟ (نه!) (دوست داره پاسخ ها کوتاه و مشخصا با کلمات آره یا نه باشند)
شب می شود! ادامه سوالات فندق:
فندق: ماه اومده؟ (نه عزیزم. )
فندق: میخواد بیاد؟ (آره. میخواد بیاد.)
فندق: لاغره؟ (تقریبا لاغره)
فندق: میگم لاغره؟ (بله. لاغره عزیزم)
تا وقتی بتونه بببینه ماه رو یا از دیدنش ناامید بشه مدام هر از چند دقیقه میپرسه. ماههاست توی همین پروسه هستیم و در فرصتهایی با نقاشی و ...وضعیت ماه رو توضیح دادیم. اما کلا درگیر ماهه!
الان ماه توی ذهنش سه حالت داره: ماه گرد شبیه سکه! ماه لاغر (هلال ماه) ! و ماه تپل (بین هفتم تا چهاردهم یا چهاردهم تا بیست و یکم هر ماه)
چند روز پیش نشسته بود بازی میکرد بعد یهو گفت : ماه مبارک رمضان تپل شده!
من و مهرداد:
چه جالب! ماه براش جالب و مهم شده!! برین بیرون با هم ماه رو نگاه کنین و در موردش باهاش صحبت کنین. واقعا بچه ها جالب هستند. خدا حفظشون کنه.
آره . کلا پدیده های طبیعی مثل ماه و خورشید و ابر و بارون و از این قبیل واسش خیلی جالبه. فکر کنم واسه بچه های دیگه هم جالب باشه البته. خدایی در حد توان با دلش راه میایم و در حدی که فکر میکنیم متوجه میشه هم توضیحات ساده ای میگیم. ولی خب بچه س دیگه. خدا میدونه دانشجو جان مداااااااااام میپرسه. من معمولا حسابی راه میام ولی مهرداد دیگه یکوقتهایی شاکی میشه کمتر خونه س و توی روزهای تعطیل این حجم از سوال کلافه ش میکنه
ممنون که هستی و مینویسی عزیزم
ماه مبارک رمضان تپل شدهعالی بود