یعنی این چالش هر روزه ی امروز چی بخوریم یا امروز نهار چی درست کنم هم روی اعصابه ها
خب مسلما یک لیست بی انتها از انواع غذا وجود داره ولی خب گاهی حسش نیست، گاهی وقت درست کردنش نیست، گاهی مواد اولیه ش نیست، گاهی تازگی همون رو درست کردی و ...
بعضی وقتها به مهرداد میگم کاش میشد ما هم مثل این حیوونایی بودیم که یک شکار بزرگ میخورن بعدش چند روز سیر میمونن ! حالا نمیدونم دقیقا چه جک و جونوری این جوریه
پ.ن: چند وقت قبل یکشب فندق یهویی گفت: مهرداد جون غذا چی بخوریم؟!
بعد خودش گفت مامان میگه. میگه مهرداد جون غذا چی بخوریم؟
من و مهرداد یهو به دو نیم شدیم از خنده! بعد من گفتم خب مامان چی بخوریم؟ بابا چی میگه؟
فندق گفت: تخم مرغ!!!
حالا چند روزی یکبار اینو تکرار میکنه ها! خدایی من آخرین گزینه م اونم واسه شام تخم مرغه! جدا از ارزش غذاییش، کلا تخم مرغ ساده اولویتم نیست. این بچه ها خوب بلدن ضایع کنن آدم رو!
بازم الحمدلله دغدغه مون اینه... با این اوضاع جامعه
خواهراگه سوپ هاروواردغذاهات کنی کلی جلومی افتی.البته اگه خانواده سوپ خوری هستید.همسروبچه من که نیستن
اتفاقا سوپ هم خیلی دوست دارند ولی سیر نمیشن که! البته خودم بیشتر اینجوری هستم که سوپ بخورم یکساعت بعدش گرسنه م میشه!!!
عزیزم.
پسر منم هر وقت بگم چی میخوای میگه سبزی پلو!
والا جدی راه حلی هم نداره انگار! من همش هم با اینکه مدام برنج نخوریم و تنوع داشته باشیم درگیرم.