کنار تو درگیر آرامشم

جواب سوال مسابقه

هیچکی افتخار نداد حدس بزنه که غزل حاضره واسه چی خیلی خرج کنه؟

دیگه وقتتون تمومه. اصراررررررر نکنید. خودم میگم

واسه پارچه لباس مجلسی... من عشق پارچه م. نه اینکه زیاد بخرم یا مدام بخرم. نه! صرفا هر وقت لازم باشه و بخوام لباس بدوزم با یک دست پر و قلبی آرام تشریف میبرم بزازی! و اصلا از شنیدن قیمتها متعجب نمیشم.البته که دیگه یک چیز خیلییییییییییییی گرون هم نمیخرم. اما پس از یافتن پارچه مورد نظرم نگران پولی که میخوام بدم نیستم.

اینه که اون سری میگفتم مامان مهرداد قشنگ ترین پارچه هایی که دارن عروس ارشد تقدیمشون کرده. حالا مامان واسه چیزهای دیگه دلشون میاد خرج کنن. کلا آدمها اینجورین دیگه. واااوو الان تصور کردم آدمی که دلش میاد واسه همه چیززززززززز پول بده!!! واو

مامان خودم واسه شکلات خیلی خرج میکنه. حالا فکر میکنید شکلاتها رو چیکار میکنه؟خخخ. میریزه روی سر این یکی و اون یکی. یادمه رفتیم عقد نوه داییم. من و دختر داییم یک جایی پشت سر عروس واقع شده بودیم و هر چی شکلات میریختن میفتاد اون پشت... حالا ما هم چند تایی برداشتیم. خب حیف میشد. بزرگ بودیما.همین حدودا 8-9 سال پیش. بعد میدیدم یک سری شکلاتای کاکائویی عالی هم دارن میریزن. اونا رو همه جمع کردیمبعد فرداش به مامانم میگم وای مامان ببین این شکلاتها رو دیشب توی عقد جمع کردم. نمیدونم کی بود از اینا میریخت. مامانم شکلاتا رو نگاه کرد و گفت: اینا؟ اینا رو من ریختم دیگه!

ما ادمهای پولداری نبودیم هیچوقت. یادم نمیاد مامانم چیز خاصی واسه خودش خریده باشه هیچوقت. اما واسه دیگران و هدیه چیزای شیک میگرفت. منم الان همینجوریم. حتما چیز خوبی میگیرم. شاید پول زیادی خرج نکنم اگر بشه ولی حتما شیک و مناسب پیدا میکنم و میگیرم. اگر پیدا نکنم هم خرج میکنم... این اخلاقم به مامانم رفته...(البته منظورم این نیستش که اینکار لزوما خوبه. صرف بیانش کردم)

بی ربط شد قضیه ولی بگم من خیلی واسه هدیه دادن به بقیه ذوق دارم. کلی شاد میشم بشینم کادو بگیرم و بسته بندی کنم و شیک کنم . جوری که انگار اون هدیه واسه خودمه. ولی متاسفانه زیاد هدیه ای نمیگیرم... الان یادم اومد یکی از دوستام چند باری بهم کادو داده و حتی به فندق. البته من هنوز نتونستم واسش جبران کنم.

رابطه من و مهرداد فرق داره ها... من واقعا ازش توقعی ندارم. دیگه با همیم. زیاد فرصت سورپرایز نیست و میگم من واقعا توقع ندارم.

از هدیه روز مادر عکس گرفتم اینجا بگذارم. ذوق داشتم واسه بسته بندیش. با گوشی مهرداد گرفتم. بعد عکساش رو میگذارم.

غزل سپید پنج‌شنبه 23 بهمن 1399 ساعت 15:19

نظرات 3 + ارسال نظر

دانشجو شنبه 25 بهمن 1399 ساعت 19:44 http://mywords97.blogfa.com

من خیاط خوب سراغ ندارم. خودم هم که اصلا چرخ خیاطی نخریدم!! من برای هدیه خیلی میگردم و فکر می کنم و این برام ارزشمندتر از پول دادن تنهاست. اما مدتیه که دیگه حوصله اینجور فکر کردن ها رو ندارم. الان بیشتر از همه با خودم سر مبلغش فکر می کنم که وضعیت مالیم اجازه میده چقدر برای این موضوع هزینه کنم. می بینم بهتره به مادر و پدرم کمک مالی کنم. بهتره واسه مربی دخترم یه چیزی بخرم که بهتر با دخترم کار کنه. برای یکی از فامیل های دور که پسرش بیمار شدیده پول واریز کنم. واسه دخترم لباس کمی شیک تر بخرم و و و . این روزها خیلی ها به کمک نیاز دارند حتی یه مبلغ کوچک.

دقیقا. خیاط نداشته باشی اصلا پارچه خریدن فایده نداره! میزنن پارچه ی گرون رو داغون میکنن. من الحمدلله یک خیاط عالی دارم که هر مدلی بگم کپی همونو میدوزه و هزینه زیادی هم نداره . واسه همین من هر وقت لباس مهمونی لازم داشته باشم میدوزم. البته که مدل و رنگ و ...جوری انتخاب میکنم که تا هر وقتی که سایزم اجازه بده بتونم از اون لباس استفاده کنم. الان لباسای 8-9 سال پیشم رو همچنان میپوشم و مشکلی بابت تکراری بودنش ندارم.
در مورد هدیه یکم پستی که گذاشتم رو توضیح بدم. منظورم همون اعضای نزدیک خانواده بود و چند تایی از دوستانم. اینکه میگم شیک، یعنی تلاش میکنم که یک چیزی باشه به دل طرف بشینه و ذوق کنه. بودجه رو حتما در نظر میگیرم اما معمولا دستم رو بالا میگیرم. حالا یکم بیشتر از حد مجازم بشه هم ناراحت نمیشم. واقعا این حرف شما صحیحه. منم سعی میکنم همینجوری باشه. چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.
الهی که یک گشایشی رخ بده نخوایم اینقدر دو دو تا چارتا کنیم...

فاطمه شنبه 25 بهمن 1399 ساعت 08:19 http://Ttab.blogsky.com

اره پارچه های مجلسی خیلی شیکن ولی خوب الان که تقریبا دیگه مجلس یامهمونی بزرگی نیست متاسفانه.ازاون ورخیلیم گرونن

حق با شماست. منم همون هر وقت که لباس جدید لازم داشته باشم میگیرم. این روزها که همه چیز تعطیله متاسفانه . راستش من یک عدد ریزه میزه هستم. لباسهای آماده ی بیرون هیچوقت درست روی بدنم نمیشینه و جدا از اون متاسفانه خیلی وقتها طرح و مدلشون رو دوست ندارم. از طرف دیگه یک خیاط فوق العاده دارم که واقعا هر مدل و طرحی رو ببرم به بهترین شکل و با یک قیمت واقعا پایین میدوزن برام. اینه که همیشه لباس میدوزم. ولی نمیدونم چرا وقتی یک مدل پارچه ای به دلم بشینه و مثلا ارزونترش پیدا نشه، دلم میاد پول بدم!!! حالا مثلا عمرا واسه ظرف و طلا و ...حاضر نیستم پول بدم
دیگه منم خدا آفریده

مه سو جمعه 24 بهمن 1399 ساعت 16:11 Http://mahso.blog.ir

حتما عکس ها رو بذار...
من دیگه حدس نزدم گفتم خنده دار هست وقتی نوشتیش و چشمم بهش افتاده...
اما خصوصیت مامانت جالب بود...اینکه برای شکلات هرچی پول بدن مشکلی ندارن...
من خودم نمیدونم برا چه وسیله ای هرچی پول بدم دردم نمیاد...خرید پارچه هم راستش دوس ندارم چون چند دفعه دوخت دادم و اصلا از نتیجه راضی نبودم....الان دو تا پارچه خیلی خفن و گرون و شیک دارم ولی خیاطی نبردم...منتظرم بعد کرونا مناسبت خفنناک باشه ببرم خیاطی که خواهرشوهرم دوخت میده چون لباسایی که دوخته خوب بودن....میگم حداقل خوب بشه لباس ها...مخصوصا یکیشون هدیه یکی از عیدی هام از طرف مادرشوهرم بوده و پارچه میلیونی...حیفه...
ولی خودم همیشه سعی کردم با توجه به جیبم برای هر وسیله ای هزینه کنم...جوری که نه سیخ بسوزه نه کباب...یعنی هم شیک باشه هم از نظر خودم قیمت مناسب با توجه به جنس و کارکردش...و اما از کفش سیر نمیشم...عشق کفش...اونم هر کفشی نمیتونم بپوشم چون پام اذیت میشه راحت...

فدای تو.
آره مامانم همیشه در حال خریدن شکلات واسه ریختن روی سر ملته
دوخت لباس که میگی راستش یادمه قشنگ. فکر میکنم واسه عروسی داداشت بود که خیلی اوضاع بدی شد و پول زیادی هزینه کردی و آخر هم مجبور شدی لباس بخری! من همون موقع ها که مینوشتی خیلی حرص میخوردم! اما راستش من یک خیاط فوق العاده دارم. همیشه بابتش خداروشکر میکنم. یعنی هر چیزی که بگم یا مدلش رو ببرم کپی میدوزه و از طرف دیگه خودش منبع ایده س. یک مادر و دخترن که دوست خانوادگیمونم هستن. من هر دوستی رو فرستادم پیششون شده مشتری ثابت !بعد ببین من مثلا پارسال دی آخرین لباسامو دوختم. فکر میکردیم عروسی داداش مهرداد باشه دیگه. پرکار ترین لباسم 150!!! یعنی من یک لباس فوق العاده دوختم که با حساب پارچه ش که سال قبلش خریده بودم (دو سال پیش) و دوختش و یک مقدار چیزای جانبی که واسش خریدم سر جمع 800 هم نشد! اما خدا میدونه ببینی میگی چند میلیونه. البته که واسه دل خودم و علاقه ی شخصیم به پارچه و لباسه که ذوق میکنم وگرنه به هیچ وجه قصد خودنمایی جلوی دیگران ندارم.حالا اون وسط مسطا اگر یکی هم از لباسم تعریف کنه به هر حال خوشحال میشم. آدمم دیگه!
حالا امیدوارم این خیاط جدید که گفتی خوب باشه و لباس خوبی برات بدوزه. چون واقعا لباسی که خودت پارچه و طرح میبری یک چیز دیگه س.
مه سو منم کفش خیلی دوست دارم. البته گفتم دیگه. قیمت بالا (حتی قیمتهای رایج جامعه) نمیتونم بگیرم. دلم نمیاد پول بدم! ولی معمولا پیش میاد که یکوقتی توی یک حراجی چیزی یا فصل خاصی یهو یک کفش خوب گیرم میاد. منم کفش زیاد دارم. اولین بار وقتی میخواستیم از تهران اسباب کشی کنیم تازه فهمیدیم که من و مهرداد چقدررررر کفش داریم. از اون موقع به بعد کمتر خریدیم. اما هر جا کفش با کیفیت یا کیفیت قابل قبول با قیمت مناسب دیدیم خریدیم و خدایی الان با این وضع جامعه بسی خوشحالیم که حداقل یک چیزایی داریم. اگر جلوی هوا هوسمون بگیریم حالا حالاها کفش داریم الحمدلله
درکت میکنم البته. منم یک دوستی داشتم میگفت من فقط فلان مدل کفش باید بپوشم و پام واقعا اذیت میشه و یادمه همیشه از یک برند خاصی کفش میگرفت. واقعا پا قلب دومه . باید مواظبش باشیم.