واقعا ادم تا یک سری چیزها واسش اتفاق نیفته نمیتونه کامل درکش کنه.
من خیلی وقت نیست که وبلاگ مینویسم اما ظاهرا چند سال پیش برای دوستانی که توی "بلاگفا" مینوشتن مشکلی به وجود میاد. یعنی در واقع سایت مشکل پیدا میکنه و اون بندگان خدا بخشی از آرشیوشون رو از دست میدن و مجبور به کوچ میشن و...
میدیدم که مینالن و دوستاشونو گم کردن و حتی گاهی حس میکردم یک عده کلا بی خیال و سهل انگار شدن در وبلاگ نویسی و با وبلاگ جدید ارتباط برقرار نمیکنن.
حالا که این اتفاق برای ما "پرشین بلاگی " ها افتاده بهتر درک میکنم.
به هر حال اینقدر مسائل بزرگ تو زندگی هامون وجود داره که همش به خودم میگم سر یک وبلاگ قاطی شدن نباید خودت رو نگران کنی. این مدت خیلی برنامه هام فشرده بودن و فرصت آپ کردن نبود. هنوز هم شدید شلوغه سرم اما به تدریج مینویسم که این مدت چی شد. فقط امیدوارم دوستان خوبم باز هم بنویسن و من بتونم پیداشون کنم.
غزل جان. خوشحالم که اومدی و بازم برامون نوشتی ، راستش از اون موقع که پرشین بلاگ مشکل پیدا کرد من اصلا نه حوصله نوشتن دارم و نه دوست دارم دیگه وبلاگم رو آپ کنم . دنبال یه وبلاگ امن و خوب می گردم. شاید بلاگفایی شدم. بهت حتما خبر میدم. مواظب ریزه باش . به جوجه خان سلام برسون
عزیزمی خانومی. کاملا درک میکنم چی میگی. خودم هم خیلی قاطی کردم. یک کوچولو شبیه اسباب کشی میمونه. اما به هر حال از مشکلات دنیای جدید هست دیگه. حتما زود بنویس و زود خبر بده. منتظرم.