کنار تو درگیر آرامشم

کارتن خرما

عصر ساعت 7 اینا باز برق رفت. مهرداد میخواست کار کنه گفت میرم خونه مامانم. فندق و مهرداد آماده شدن که برن... هنوز زیاد از رفتنشون نگذشته بود که دیدم فندق اومده پشت در آپارتمان و در میزنه. باز کردم گفتم مامان چه زود برگشتین!

گفت داخل نمیام میخوام برم خونه نازی مامان!

گفتم مگه نرفتین؟

گفت: نه! آقای پستچی برامون چیزی آورده!!!

گفتم: چی آورده برامون؟

گفت: کارتن خرما!!!

من:خرما؟!!!

مهرداد توی حیاط با همسایه مون صحبت میکردن و دیدم یک کارتن کوچولو دستشه. بچه م فکر کرده بود کارتن خرماست!!! حالا مگه اومد داخل؟ هوا تاریک شد و ما همچنان در بی برقی بودیم و همه مردان همسایه توی حیاط حرف میزدن!!! من دیگه بی خیال شده بودم.

دیگه اومد بالا و گفتم پستچی چی آورده ؟! (البته حدس ریزی زده بودما)

و مواجه شدم با یک دستگاه موبایل!!!

پ.ن: مدتی قبل موبایل مهرداد اومد و ازش راضی بود و گفت پس یکی مثل همین میگیریم واسه شما. اما قیمتها رفت بالا و گفت فعلا باید صبر کنیم. خب منم بچه ی مظلومی هستم. چیزی نگفتم اما نمیدونستم قراره سورپرایز بشم!

ما (من و مهرداد نسبت به هم ) اصلا از این خانواده های سورپرایزی نیستیما. واسه همین سورپرایزهای امروز بسی چسبید. مخصوصا که لو نرفت. معمولا بخوایم کاری کنیم هم یک جورایی شده نصفه نیمه لو میره یا لو میدیم!

غزل سپید دوشنبه 14 تیر 1400 ساعت 21:59

نظرات 6 + ارسال نظر

دانشجو پنج‌شنبه 17 تیر 1400 ساعت 19:01 http://mywords97.blogfa.com/

گوشی جدید مبارک. هواوی است یا سامسونگ یا اپل؟

ممنون گلی.
اخه در من چه دیدی که واسم اپل حدس زدی دانشجو جان؟
شیائومی هست عزیزم. ۵ میلیون و ۲۵۰ قیمت...

مه سو پنج‌شنبه 17 تیر 1400 ساعت 09:56 Http://mahso.blog.ir

مبارکه گوشی جدید و اتفاقات نو....ان شا الله همیشه شاد باشین...خیلی وقت بود نخونده بودمت سرم شلوغ شده بود...امروز گفتم بیام یه مقدار بخونمت ببینم چه خبر جدید!!!!

ممنون مه سو جان. همیشه خوشحالم میکنی. هر وقت میام میبینم یک عالمه کامنت دارم مطمئن میگم آخ جون! مه سو اومده

شارمین سه‌شنبه 15 تیر 1400 ساعت 20:36 http://behappy.blog.ir

سلام.
مبارک باشه...

در حد همون حدس ریزت لو رفته :)

سلام عزیزم. مرسی
اره . ولی خیلییییی ریز بود. دیگه میتونیم صفر در نظر بگیریم

صبا سه‌شنبه 15 تیر 1400 ساعت 15:54 http://gharetanhaei.blog.ir/

مبارک باشه هم گوشی و هم ماشین.

چقدر خوبه با اینکه از دست خانواده همسرتون حرص میخورید ولی اینقدر هم باهاشون صمیمی هستید.
آفرین بهت.

از رابطه ت با جاری هم واقعا کیف کردم، انگار دو تادوست خوب.

ایشالله شادی هاتون مستدام.

عزیزم. مرسی.
میدونی قدیما بیشتر حرص میخوردم. اما الان که دیگه بعد از چند سال اخلاقشون دستم اومده حرص توام با این حس که وااای اینا چقدر بامزه هستن میخورم
چون فهمیدم اخلاقشونه و خصومتی با کسی و علی الخصوص من ندارند یاد گرفتم که چطوری مدیریت کنم که کمتر اذیت بشم و بشیم. در موارد دیگه هم الحمدلله با هم همسو هستیم و یا حداقل دیگه احترام متقابله. اینه که صمیمیتی هم وجود داره.
ممنون عزیزم. جاریم دختر خوبیه. مهم نیست سمتش چیه. به عنوان یک انسانی که توی زندگیم هستش از قبل از ازدواجش با بهزاد هم واسم قابل احترام بود.
متشکر از محبتت

محبوبه سه‌شنبه 15 تیر 1400 ساعت 13:50

کاش امکان ویس گذاشتن بود ، تایپ سخته ه، خوب شد گوشی خریداری شد وگرنه بعد ماشین و اینا خریدش عقب میفتاد

عزیزم.
نه گمون نکنم. میدونید کلا نسبت به گوشی مهرداد 400 تومن گرون شده بود. آخرش هم همونقدری حدودا بالاتر خریده. اما میدونی ما دو تایی کلا از اینکه مثل پلنگ مازندران کمین کنیم و بپریم یک چیزی رو ارزونتر گیر بیاریم خیلییی شاد میشیم. اینه که حاضریم صبر کنیم. اما این دفعه ظاهرا هم قصد سورپرایز وجود داشته هم اینکه دیدین هیچییی ثبات نداره. فکر کنم مهرداد ترسیده