کارآفرینی

روی بالکن خونه مون کنار یکی از رخت آویزها که جمع بوده زنبور عسل اومده و کندو درست کردن!!!

من رفتم لباس پهن کنم دیدم زنبور اومد یهو!!! گفتم خدایا الان که چیزی نبود. چی شد؟ یهو چشمم خورد به کندو و سریع پریدم داخل و در رو بستم. گفتم زنبور نیاد داخل که بچه هم داریم داستان میشه.

اول تصمیم گرفتیم به اتش نشانی بگیم بیان و بردارن. چند روز پیش سر راهمون رفتیم از اتش نشانی پرسیدیم که چیکار میکنن واسه این موضوع؟روششون خیلی اخلاقی و انسانی نبود. توی فکر بودیم که بالاخره چیکار کنیم که همکار جوجه بهش گفته بود که اینا یکم دیگه میمونن و بعد میتونی عسل بگیری ازشون و بعد هم میرن و اگر باهاشون مهربون باشین سال بعد هم میان همینجا!!!

خلاصه از اونجایی که دیدیم روی کسب و کارهای خانگی هم تاکید میشه این روزها، کار آفرینی و این موارد هم توی بورسه تصمیم گرفتیم سهمی هر چند ناچیز در تولید عسل مملکت ایفا کنیم. والا تعداد کارگرانی که توی کندومون کار میکنن رو نمیدونم ولی خیلی زحمت میکشن!


پ.ن:

اصلا هم جوجه واسه عسل تطمیع نشده و این حرفها همش شایعه س !

بخدا هم وقت نمیکنم هم یادم میره که برم یک سرچی درباره این زنبور و کندو و ...انجام بدم. وضعی هستا

نظرات 2 + ارسال نظر
مه سو دوشنبه 1 بهمن 1397 ساعت 23:29 http://mahso.blog.ir

نه ما خونه قبلیمون یه کندوی کوچیک بود که کندیم دور انداختیم عسل نداشت و فقط زنبورها اذیتمون میکردن میومدن توی خونه....

مه سو شنبه 22 دی 1397 ساعت 12:35 http://mahso.blog.ir

بستگی به نوع زنبورش داره..... بعضیاش اینقد کندوشون کوچیکه که فقط اذیت کننده س حضورشون...

دنبال اطلاعاتم.تجربه ای داری بگو.ممنون میشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد