- مراحل بلاگر شدن در اینستاگرام:
یافتن یک عدد شوهر
زدن یک پیج در اینستاگرام به نام روزمرگی های منو و همون شوهر جون!
شروع به کار پیج با عکسهایی از گل خواستگاری
ادامه کار پیج با گذاشتن عکسهای نشون و دیگر هدایای بله برون
باز هم ادامه کار پیج با نمایش عکسهای عقد محضری
چون ما (مخاطبین گل و ناز) اصرار کردیم نمایش رقص دو نفره روز عقد
شروع عکسهایی با مضمون چسب روی دماغ
پیشرفت در لباسها و دکور مراسم های تولد و کیفیت عکسهای دو نفره
شروع سلسله پستهایی با موضوع داستان آشنایی
فرستادن فیلم رقص های دو نفره به پیج های زرد پر رنگ اینستاگرام - پرسش کامنت گذاران زیر این پست با این مضمون که کی پیج این عروس و داماد رو داره؟
افزایش فالوور
برگزاری عروسی لاکچری که هر تکه ش تبلیغ واسه یک باند و گروهیه
و نهضت ادامه دارد...
البته که من خودم رفتم توی پیج چند تا از این دوستان یک دوری زدم که متوجه این مساله شدم. ولی حالا باز الحمدلله که فالو نکردم این دور زدن هام هم مدام محدود میکنم و البته که من بخشی از دورهایی که در هر موضوعی توی اینستاگرام میزنم رو واسه کسب اطلاعات از وضعیت موجود مباحث مختلف (حداقل در سطح مجازی) انجام میدم و از این نظر به چشم شناخت جامعه بهش نگاه میکنم. (الکی مثلا جامعه شناس تجربی ام)
اینکه ملت تیپ ها و عقاید مختلف دارند زیاد اذیتم نمیکنه. مدتهاست پذیرفتم که ما آدمها انتخابها و در نتیجه ظاهر و سبک متفاوتی داریم اما میتونیم توی خیلی چیزها به هم شبیه باشیم. هیچ شخص خاصی رو هم بیش از چند بار چشمم بهش نمیخوره که کار به قضاوت و ... (که میدونید این روزها ممنوعه) بکشه! اما خدایی چطور همه ی زندگیشون وسط جامعه س. (حداقل وسط همون مخاطبین اینستاگرام)
من خودم همین جا داستان آشناییمون رو نوشتم. البته که تصمیم گرفتم در چالش وبلاگی شرکت کنم وگرنه نمینوشتم. اما خب به هر حال نوشتم. وقتی مینوشتم همش فکر میکردم بابا حالا هر جور آشنا شدی ...واسه خودت جذابه دیگه! بقیه میخونن خنده شون میگیره... یا بعضی حس ها در لحظه خودش قشنگه. وقتی مینویسی و فردی توی اون حال و هوا و فضا نیست حتی مور مورش میشه و بدش میاد! کلی چیز هم ننوشتم که دیگه مثلا بیشتر از چند قسمت نشه و جمع بشه بره...
حالا این وسط مهم این بود که من حس میکردم احتمال اینکه کسی از فامیلامون بخواد اینجا رو ببینه کمه. همین الان مدتیه تصمیم دارم برم اون پست ها رو آرشیو کنم یا رمز دار کنم...اگر حس میکردم آدمهایی که اینجا هستند من رو از نزدیک میشناسند اصلا دوست نداشتم این جزئیات رو در مورد زندگیم بدونن. برام عجیبه که عده ای اینجوری زندگیشون رو میگذارند در دسترس همه! بعد هر روز یک چیزی میپوشن و یک چیزی مصرف میکنند (غذا، لوازم آرایش و ...) و یک دلقک بازی از خودشون به نمایش میگذارن...من مشکلی با پولدار شدنشون ندارما... پولدار بشن اصلا! من میگم چطور واسه کار کردن اینجوری از زندگی شخصیشون مایه میگذارن!
توی پیج اصلی اینستاگرامم که فکر نکنم از این دست افراد باشند. البته من هر از مدتی فالووینگ هام رو چک میکنم و هر پیجی که واسم کاربردی نبوده ازش خارج میشم. مدتیه چک نکردم. اما با توجه به مطالبی که برام میاد بلاگر توش نیست.
توی پیج دومم مشخصا یک به اصطلاح خودش اینفلوئنسر رو دنبال میکنم . آدم با حالیه. تو خیلیییییییییی چیزها متفاوتیم اما به نظرم شبیه اون آدمهایی هستش که اگر از نزدیک همو میدیدم با هم دوست میشدیم. بقیه ش هم از این پیجای سریال کره ای هست. من و چند تا آجومای گرفتار دیگه (آجوما یعنی خانم جا افتاده) و عده زیادی از تینیجرهای عزیز اینها رو دنبال میکنیم!
خلاصه که چشمم میخوره به این عکسها و فیلمها و اداهای عجیب و غریب و اکثرا از نظر من شخصی و خصوصی، هی حرص میخورم. میخوام روشنفکر بازی دربیارم و بی خیال این بشم که بالاخره آقایون یک تعصبی روی خانمهاشون داشتن قدیما. ولی گاهی نمیشه. به سبک فکریم نمیخوره این همه بی خیالی این خانم ها و آقایون. نمیدونم والا . شاید ما زیادی عقب افتاده ایم.
البته که مجدد بگم اینو من واقعا کاری به شخص خاصی ندارم و هیچوقت حتی یکبار یک کامنت نامناسب برای کسی نگذاشتم و صرفا دیدم و رد شدم. هیچوقت توی ذهنم نمیگم فلانی چون فلانطور لباس میپوشه و عمل و رفتار میکنه حتما فلان ویژگی منفی رو داره. اصلا و ابدا. اما خب دیگه دیدن این حجم از برون گرایی و برون ریزی واسم عجیبه!
آجومااااا
بش دقت کرده بودم تو سریال های کره ای
اینستا رو تا حدی منم بات موافقم ، دوس دارم هدف این همه شوآف رو بدونم واقعا
حالا بگیم هدف پوله...نمیدونم واقعا...
غزل من این روزا ازت عقب میمونم
دو روز پشت هم میام میبینم ننوشتی
سرم شلوغ میشه نمیام میرم دو روز بعد میام میبینم تو یه روز مثلا ۳ تا پست گذاشتی
دوس ندارم تند تند بخونمت راستش
عزیزم تو همیشه محبت داری و میبینم مدام سر میزنی
والا سیستم فکریم نظم نداره یهو تند میشم یهو کند
منم با افتخار اعلام میکنم هیچ بلاگری رو فال ندارم
البته در حد یکی دو تا پیج هست که هر از گاهی استوریاشون رو دنبال میکنم
عالیه عزیزم.
حالا من میگم اگر یکی واقعا خودش و کاراش از نظر یکی جذابه اشکالی هم نداره آدم فالو کنه. مثلا ما همینجا همدیگه رو میخونیم و ... اما واقعا تحمل اون همه تبلیغ و گاهی کارهای فوق العاده عجیب از تحمل خیلی ها خارجه به نظرم